responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 6  صفحه : 39


نياورد و پس از شهادت آن حضرت عليه السّلام بزوجيّت مغيرة بن نوفل بن حارث بن - عبد المطَّلب درآمد و از وى نيز داراى فرزند نگشت ، و پدرش ابو العاص پيش از فتح مكَّه ايمان آورده بود ، و خبر دلالت دارد بر اينكه در هنگام تعذّر اشاره نيز در حكم وصيّت مىباشد و صحيح است » .
5456 - از ابراهيم بن محمّد همدانى روايت شده است كه گفت : « طىّ نامه اى به امام ابو الحسن الهادى عليه السّلام معروض داشتم كه : مردى نامه اى را بخطَّ خود نوشته ، و بورثهء خود نگفته است كه اين وصيّت من است ، و همچنين نگفته است كه من وصيّتى كرده‌ام ، الَّا اينكه نامه اى نوشته است و موضوعاتى را كه ميخواسته است مورد وصيّت قرار دهد در آن بيان كرده است . در اين صورت آيا بر ورثهء او واجبست كه آنچه را در آن نامه بخطَّ او آمده ، با اينكه ايشان را به انجام دادن آن امر نكرده است انجام دهند ؟ امام عليه السّلام نوشت : اگر فرزندانى داشته باشد كه هر چه را در نامهء پدرشان بيابند ، چه در جهت نيكوكارى باشد ، و چه در جهت ديگر ، اجراء ميكنند پس بر اين گونه عمل كنند .
شرح : « اين خبر دلالت دارد كه تنها نوشته اعتبار ندارد مگر آنكه قرينه اى در كار باشد كه ورثه بدانند وى بدان چه نوشته است وصيّت كرده » .
باب تجديد نظر در وصيّت 5457 - حسن بن علىّ بن فضّال ، از علىّ بن عقبه ، از بريد عجلى ، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود : صاحب وصيّت حقّ دارد كه در مطالب

39

نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 6  صفحه : 39
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست