نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 338
اگر عرض اعمال بر خداوند عزّ و جلّ حقّ است ، پس مكر براى چيست ؟ ! و اگر شيطان دشمن است پس غفلت براى چيست ؟ ! و اگر گذشتن بر صراط حقّ است ، پس خود پسندى براى چيست ؟ ! و اگر هر چيز وابسته بقضائى از جانب خداست و قدر او ، پس اندوه براى چيست ؟ ! و اگر دنيا فانيست ، پس تكيه كردن بر آن براى چيست ؟ ! . 5837 - و آن امام عليه السّلام فرمود : « من بر سه كس رحم مىآورم ، و ايشان سزاوار رحم آوردنند : عزيزى كه پس از عزّت ذلَّتى به او اصابت كرده است ، و توانگرى كه پس از توانگرى حاجتى به او اصابت كرده ، و عالمى كه خانواده اش و گروه جاهل او را سبك ساخته ، و بىاعتنائي مىكنند . < شعر > گفت پيغمبر كه بر اين سه گروه رحم آريد ار ز سنگيد ار ز كوه آنكه او بعد از عزيزى خوار شد و آن كه بد با مال بىاموال شد و ان سوّم آن عالمى كاندر جهان مبتلا گشته ميان ابلهان چون كه از عزّت به خوارى آمدن همچو قطع عضو باشد از بدن < / شعر > 5838 - و آن امام عليه السّلام فرمود : پنج چيز است كه آن بگونه اى است كه من ميگويم : هيچ بخيلى را آسايشى نيست ، و هيچ حسودى را لذّتى نيست ، و هيچ برده اى را وفائى نيست ، و هيچ دروغگوئى را مردانگى نيست . و هيچ سفيهى برياست قومى نخواهد رسيد .
338
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 338