responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 6  صفحه : 244


از چهار طرف از وى جستجو به عمل آيد ، و خبر زنده بودن يا مردنش بدست نيايد در اين وقت عدّهء وفات را زوجهء او معمول ميدارد ، و مالش به آئين سهام و فرائض مقرّر از سوى خداوند عزّ و جلّ قسمت مىشود .
5708 - و صفوان بن يحيى ، از عبد الله بن جندب ، از هشام بن سالم ، روايت كرده است كه گفت : حفص أعور با حضور من به امام صادق عليه السّلام معروض داشت كه پدرم أجيرى داشت ، و آن أجير سپرده اى نزد پدرم داشت ، پس اجير در گذشت ، در حالى كه نه وارثى بجاى گذاشت ، و نه خويشاوندى ، و من اكنون در تنگنا قرار گرفته‌ام كه چگونه عمل كنم ؟ پس امام فرمود : آن بينوايان تو را بسرگردانى شكّ و ترديد كشيده‌اند . [ آن بينوايان تو را بسرگردانى شك و ترديد كشيده‌اند ] پس گفتم : فدايت شوم ، من از اين جهت در تنگنا افتاده‌ام كه با آن چه كنم ؟ فرمود : راه بر - خورد تو با آن مال همان راه برخورد تو با مال خود تو است ، كه آن را حفظ ميكنى تا چون طالبى فراز آمد آن را به او بدهى .
شرح : « مراد از بينوايان فقهاى مذاهباند » .
5709 - و ابن أبى نصر ، از حمّاد ، از اسحاق بن عمّار روايت كرده است كه گفت : از آن امام عليه السّلام در بارهء مردى سؤال كردم كه در گذشته است ، و فرزندانى بجاى نهاده است ، و يكى از ايشان در آن حال غائب بوده ، و معلوم نبوده است كه در كجا بسر ميبرد ، امام فرمود : ميراث آن مرد را قسمت ميكنند ، و سهم وارث

244

نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 6  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست