نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 132
معروض داشتم : فدايت شوم ، مردى مرده است ، و دخترش و عمويش را از خود بجاى نهاده است ، امام فرمود : مال متعلَّق به دختر است ، گفت معروض داشتم : مردى مرده است ، و دختر و برادرى - يا گفت : برادرزاده اش را - از خود بجاى نهاده است ، امام عليه السّلام مدّتى سكوت كرد ، و آنگاه فرمود : مال متعلَّق به آن دختر است . شرح : « وجه سكوت امام عليه السّلام شايد اين باشد كه همهء حاضران توجّه كنند ، و يا براى اينكه موضع تقيّه است يا نه » . 5608 - و علىّ بن حكم ، از علىّ بن أبى حمزه روايت كرده است كه گفت : از امام ابو الحسن عليه السّلام در بارهء يكى از همسايگانم سؤال كردم كه مرده است ، و دخترانى بجاى نهاده است ؟ امام فرمود : مال متعلَّق به آن دخترانست . 5609 - و حسن بن محبوب ، از علىّ بن رئاب از زراره از امام ابو جعفر باقر عليه السّلام در بارهء مردى روايت كرده است كه مرده ، و دخترش ، و خواهر پدر و مادريش را بجاى نهاده است . امام فرمود : مال متعلَّق به دختر است ، و خواهر پدرى و مادرى بهره اى ندارد . 5610 - و بزنطى ، طىّ نامه اى از امام ابو الحسن عليه السّلام در باره مردى سؤال كرد كه مرده است ، و دخترش و برادرش را بجاى نهاده است ، امام فرمود : مال را به دختر تسليم كن ، در صورتى كه از عموى دختر بيم و هراسى نداشته باشى . شرح : « در پاره اى از نسخ بجاى « عمّها » « عملها » آمده ، و در اين صورت
132
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 132