نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 81
عليه او شده باشد پس بر مدّعى است كه قسم ياد كند « با لله الَّذي لا إله إلا هو » فلان كس از دنيا رفت و فلان مقدار به من بدهكار بود ، اگر حاضر شد به چنين قسمى ، حقّ او ثابت شده است و إلَّا حقّى بر ميّت نخواهد داشت ، زيرا امكان دارد بر ما معلوم نشده باشد و متوفّى بر عليه مدّعى بيّنه اى داشته و ايفا كرده و سپس از دنيا رفته است و يا بدون بيّنه بوده و از دنيا رفته است ، و از اين جهت گوئيم كه مدّعى بايد قسم ياد كند كه حقّش بر عهدهء او باقى است ، و اگر مدّعى حاضر به سوگند عليه ميّت نشد پس ادّعايش فايده اى ندارد و حقّى بر او ندارد ، زيرا مدّعى عليه زنده نيست و اگر زنده مىبود يا وادار به سوگند مىشد يا حقّ را مىپذيرفت يا يمين را ردّ مىكرد به مدّعى ، و او را قسم مىداد و چون امكان هيچ يك از اين سه نيست ، از اين رو حقّ مدّعى ثابت نمىشود . ( حكم دو مخاصم كه هر دو اقامهء بيّنه عليه ديگرى مىكنند ) 3344 - ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود : جماعتى نزد امير مؤمنان عليه السّلام آمدند و اقامهء دعوى كردند بر چهار پائى و گفتند : كه اين در طويلهء ما كرّه كشى شده است و نه فروختهايم و نه بخشيدهايم ، و جمع ديگر گفتند در
81
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 81