نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 507
كند . و آزاد كردن بندهء نابينا كفايت نمىكند ، ولى دست بريده ، يا مبتلا به فلج پا ، يا شل ، يا يك چشم كفايت مىكند ، و آزاد كردن بندهء زمينگير نيز كافى نخواهد بود . و در كفّارهء ظهار ( نوعى طلاق كه در جاهليّت رايج بوده است ) آزاد كردن كودكى كه در خانوادهء مسلمان بزرگ شده يعنى يكى از والدينش مسلمان است مجزى است . و اگر طلبكارى بدهكارش را قسم دهد كه از شهر بدون اطَّلاع او خارج نشود ( و بدهكار سوگند ياد كند ) ، نمىتواند بدون اطَّلاع به طلبكار خارج شود ، ولى اگر بدهكار بداند او اجازهء خروج نمىدهد ، و در صورت عدم خروج ضررى متوجّه او و خانواده اش خواهد شد پس خارج شود و چيزى بر او نخواهد بود . و اگر شخصى بر ديگرى مالى را ادّعا كرد و شاهد نداشت و ادّعايش هم حقّ نبود اگر مبلغ ادّعا تا سى درهم بود مدّعى عليه بپردازد و سوگند نخورد ، و اگر بيش از سى درهم بود پس سوگند ياد كند و نپردازد . و هر گاه مردى كنيزى داشت و زن عقديش آن كنيز را آزار مىداد و حسودى
507
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 507