نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 473
بزرگوار است إلَّا اينكه از ضعفاء در آن كتاب بسيار نقل كرده و محمد بن حسن بن وليد عدّه اى نام برده و گويد روايات اين عدّه را به كسى اجازهء نقل ندادهام » . 4215 - محمّد بن عذافر گويد : پدرم نقل كرد كه به امام باقر عليه السّلام عرض كردم چرا خداوند خمر ( باده ) ، و ميته ، و خون ، و گوشت خوك را حرام فرموده است ؟ فرمود : خداوند متعال اين طور نبوده كه اينها را بر بندگانش حرام كند و غير اينها را حلال از جهت رغبتى كه به حلالها داشته و يا بىرغبتى كه به حرامهائى كه بر ايشان حرام فرموده داشته باشد ، نه اين طور نبوده بلكه او عزّ و جلّ خود مردم را آفريده و مىداند چه چيز بدن آنها را مقاوم مىكند و صلاح حال ايشانست پس آنها را بر ايشان حلال كرده و استفاده بردن از آن را مباح و جايز شمرده است ، و نيز دانسته است چه چيز براى آنها مضرّ است و زيان مىرساند و پس آنان را از خوردن يا ارتكاب آن نهى فرموده ، و سپس همان منهيّات را بر شخص مضطرّ حلال كرده البتّه در هنگامى كه بدنش ياراى ماندن ندارد جز به خوردن آن ، پس او را امر فرموده كه به آن مقدار كه از مرگ نجاتش دهد بخورد نه بيشتر ، آنگاه امام فرمود : امّا مردار براستى كه كسى از آن نخورد مگر اينكه بدنش نحيف و زار شود ، و توانائيش به سستى گرايد ، و نسلش قطع ( يعنى قدرت تناسل را از دست بدهد ) و نميرد مگر بمرگ ناگهانى . و أمّا خوردن خون : ( از آن جهت حرام است كه ) بيمارى استسقاء كه باعث
473
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 473