نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 401
ضامن آنست ، اگر قصد آن نداشت كه اجرت بستاند و حيوان مىمرد ضامن آن نبود . شرح : « اين خبر با خبرى كه تحت رقم 3541 گذشت منافات ندارد زيرا شرائط و خصوصيّات آن متفاوت است » . 4062 - عبد الله بن جعفر حميرى گويد : طىّ نامه اى از امام عسكرى عليه السّلام پرسيدم : مردى شترى يا گاوى يا گوسفندى براى قربانى عيد اضحى يا غير آن خريدارى كرده است و هنگامى كه آن را قربانى كرد كيسه اى از نقره يا زر يا جواهر و يا اشياء قيمتى ديگر در شكم آن حيوان يافت ، مال از آن كيست و چه بايد بكند ؟ در پاسخ نامه امام مرقوم فرمود : آن را به فروشنده حيوان اطَّلاع ده اگر او نشناخت پس مال از آن توست و روزى است كه خدا نصيب تو كرده است . 4063 - داود بن أبى يزيد گويد : مردى به امام صادق عليه السّلام عرض كرد من مالى يافتهام ( و صاحبش را پيدا نكردهام ) و مىترسم عمرم سرآيد و مديون صاحبش باشم ، اگر او را مىشناختم مال را به او ردّ كرده ، خود را خلاص مىساختم ، امام فرمود : ترا به خدا اگر او را مىشناختى مال را تسليم او مىكردى ؟ عرض
401
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 401