نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 302
خريدار به منازعه پرداخته ، اظهار مىداشت كه پسرم بدون اجازهء من اين كنيز را فروخته است ، حكم فرمود : كه كنيز و فرزندش از آن صاحب اوّل است و او برگيرد ، خريدار سوگند ياد كرد كه حقّ من پايمال شد و از حقيقت خبر نداشتم ، امام به دو فرمود : تو نيز فرزند او را گروگان گير ( چون او باعث اين خسارت تو شده است ) و بگو : « به خدا قسم فرزندت را رها نمىكنم مگر آنكه فرزندم را رها كنى » ، و مرد چون چنين ديد معاملهء فرزند را امضا كرد و فروش كنيز را پذيرفت . 3827 - عبد الله بن سنان گويد : امام صادق عليه السّلام در مورد كنيز يا غلامى كه داراى خواهر و برادر ، و يا پدر و يا مادرى در شهرى از شهرها است و كسى مىخواهد آن را بخرد فرمود : او را از شهرى به شهر ديگر نبرد اگر كه نابالغ است و بلكه او را خريدارى نكند ، و اگر داراى مادر است و مادر و خود غلام هر دو از طيب خاطر و با كمال رضا و رغبت به جدايى حاضرند در صورتى كه مايل باشى مىتوانى او را بخرى . ( فروش اجناس پيمانه اى بدون پيمانه و وزن ) 3828 - حلبى گويد : از امام صادق عليه السّلام در مورد گردو سؤال شد من
302
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 302