نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 256
3715 - از ابراهيم بن هاشم روايت است كه گفت : محمّد بن أبى عمير - رضى الله عنه - مردى بزّاز بود و ثروتش به سببى از دست رفت و نيازمند گرديد و از مردى ده هزار درهم طلب داشت . مرد بدهكار كه از وضع او اطَّلاع يافت خانهء مسكونى خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانهء أبو عمير آورد ، محمّد بن أبى عمير بيرون آمد و مال را ديد و پرسيد : اين چيست ؟ گفت : اين مالى است كه از من ميخواستى . محمّد گفت : اين را از كجا آورده اى ؟ آيا به ارث به تو رسيده ؟ گفت : نه ، پرسيد : كسى به تو بخشيده ؟ گفت : نه ، پرسيد : مزرعه اى داشتى و فروختى ؟ گفت : نه ، پرسيد : پس از كجاست ؟ گفت : خانه اى داشتم كه در آن زندگى مىكردم آن را فروختم كه دينم را ادا كنم ، محمّد بن أبى عمير سر برآورد و گفت : ذريح محاربى از امام صادق عليه السّلام مرا حديث كرد كه : « كسى را براى دين از محلَّى كه به دنيا آمده بيرون نمىكنند » اين پول را برگير من بدان نياز ندارم ، و به خدا سوگند كه اكنون در اين حال من نياز به يك درهم دارم ولى از اين پول يك درهم هم وارد منزلم نخواهد شد .
256
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 256