نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 241
خانهء خدا رفتم و در منى حضرت صادق عليه السّلام را ملاقات كرده به او عرض كردم : فدايت شوم من مردى هستم كه كارم سحر است و براى اين عمل اجرت مىگيرم ، و حجّ بجاى آوردهام و خداوند بر من ديدار شما را روزى فرمود و اكنون توبه كرده ، به خدا بازمىگردم آيا فكر مىكنيد راه چاره اى براى من باشد ؟ فرمود : به كارت ادامه بده امّا سحر را بگشا و مبند . « يعنى در باطل كردن سحر ديگران كار كن نه در سحر نمودن ديگران . » شرح : « اين خبر را حمل بر آن كردهاند كه باطل كردن سحر به سحر نباشد بلكه به آيات قرآن و ذكر و دعا باشد » . 3678 - امام صادق عليه السّلام فرمود : هر كس گذرش بر باغستانها بيفتد مانعى ندارد كه هنگام عبور از ميوهء درختها استفاده كند ولى حقّ ندارد بهمراه خود چيزى از آن ببرد . شرح : « در اصطلاح فقها اين را حقّ المارّه گويند و چون اصل آنست كه بدون اذن مالك هيچ كس حقّ ندارد در مال ديگران تصرّف كند و اين خبر خلاف اصل است كسانى كه به اين خبر عمل كردهاند آن را منحصر مىكنند به مورد نصّ و چنين گويند كه نبايد به قصد چيدن ميوه برود و نبايد از آنچه بر زمين ريخته بردارد و نبايد چيزى همراه خود ببرد و حقّ فاسد ساختن ميوه ها را هم ندارد . ( باب احكام دين و قرض ) 3679 - عبد الرّحمن بن حجّاج گويد : امام صادق عليه السّلام فرمود : از فشار
241
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 241