نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 218
3602 - و نيز فرمود : بپرهيزيد از داد و ستد با كسانى كه داراى امراض مسرىاند اينها از هر چيز ضررشان بيشتر است . 3603 - و آن حضرت عليه السّلام به أبو ربيع شامى فرمود : با كردها آميزش نكنيد زيرا كردها طايفه اى از جنّ هستند كه خداوند پرده از رويشان برداشت . شرح : « به نظر مىرسد جماعتى از ايشان براى فروش متاع و اجناسشان در آن زمان به شهرها مىرفتند كه اخلاق و رفتارشان نادرست بود و حيله مىكردند و جنس فاسد را به جاى جنس سالم و صحيح مىدادند ، از اين رو معاشرت با آنان در خبر منع شده است ، و در حقيقت ، حكم به خاطر اخلاق زشتشان بوده نه از روى كرد بودن آنان ، و اساسا كرد و ترك و فارس و عرب و عجم بودن در اختيار انسان نيست و كرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از اين قبيل امور نيست ، چنان كه خداوند فرموده : * ( إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثى وَجَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ ) * ( حجرات - 13 ) يعنى : « ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و آنگاه نژادهاى مختلفتان نموديم تا يك ديگر را بشناسيد ولى بدانيد كه افتخار و كرامت ، تنها به تقوى است . » و در آيهء ديگر فرمود : * ( فِطْرَتَ الله الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ الله ) * ( روم - 30 ) يعنى : « همهء مردم بر يك فطرت آفريده شدهاند . * ( ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ ) * ( ملك - 3 ) اين آيات مانع است از اينكه ما به اطلاق خبر تمسّك كنيم . و با هر كس از نژاد كرد باشد معاشرت را ترك كنيم و آنها را جدا از خود بدانيم و به اسلام و شريعت و جمعه و جماعات دعوت نكنيم و اگر در عقايد و عمل صحيح بودند به نمازشان حاضر نشويم آيا در اين صورت بسوى نژادپرستى كه اسلام آن را برانداخته نرفتهايم ؟ پس مسلَّما « اكراد » در لفظ حديث جماعت مخصوص شناخته شده اى بودهاند كه امام عليه السّلام به آنها اشاره داشته است نه نژاد كرد ، و
218
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 218