نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 16
به زور متوسل شده و امروز و فردا كرده و بدهى خود را نمىپردازند بر ايشان سخت بگير و بر آنها كه تمكن دارند و نمىدهند يا كسانى كه به حكَّام رشوه مىدهند تا از پرداخت بدهى سر باز زنند ، دار و درخت و اراضى آنها را در معرض فروش قرار ده زيرا من از رسول خدا ( ص ) شنيدم كه مىفرمود : در صورتى كه مسلمانى پرداخت بدهى خود را بتعويق انداخت در صورتى كه آمادگى براى پرداخت داشته باشد اين ستم است در حق مسلمان طلبكار ، و هر كس كه تهيدست بود و صاحب مال يا خانه يا اثاثيه اى هم نبود ، راهى بر او نيست و بايد طلبكار ، وى را مهلت دهد تا متمكَّن گردد . و فرمود : بدان كه مردم را بر حقّ وادار نمىكند مگر آنكه از باطل بازشان دارد . سپس فرمود ميان مسلمانان بمساوات عمل كن از جهت خوشروئى و خوشگوئى و همصحبتى تا نزديكان اميد بى جا در تجاوزكارى تو نبندند ، و بيگانگان و دشمنان هم از عدل تو مأيوس نشوند ، « و ردّ اليمين على المدّعي مع بيّنة » ردّ قسم بر مدعى صاحب بيّنه كن اين بر خلاف مذهب شيعه است و اصل در مذهب ما آنست كه مدّعى پس از اقامه بينه مجبور به قسم نيست و شايد اين حكم در صورتى باشد كه صحّت دليل مورد ترديد باشد ، چنان كه جمله بعد كه مىفرمايد : « فإنّ ذلك أجلى للعمى و أثبت في القضاء » اين براى روشن شدن مورد تاريك حكم بهتر و براى اثبات حكم قوىتر است ، مؤيّد آنست يا اينكه در جمله سقطى واقع شده مثلا * ( « و ردّ اليمين على المدعى مع عدم البينه » ) * بوده يعنى با نبودن شاهد . و بدان كه مسلمانان هر كدام نسبت به ديگرى عادلند مگر آنكه در مورد حدّى تازيانه خورده و توبه هم ننموده باشد يا آن كس كه به شهادت دادن دروغ معروف شده
16
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 16