نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 124
ضامن بپذيريد ، برادرم يا پسران عمويم على بن الحسين يا عبد الله بن جعفر ، طلبكاران گفتند : عبد الله بن جعفر مردى است ثروتمند امّا سهل انگار و بىتوجّه و امروز را به فردا مىافكند ، ولى علىّ بن الحسين مرديست تهيدست لكن صحيح القول و او براى ما بهتر است ، پس فرستاد و آن حضرت عليه السّلام را خبر دادند ، و امام فرمود : تا برداشت غلَّه مهلت دهيد مىپردازم ، در حالى كه غلَّه اى نداشت ، طلبكاران گفتند : راضى هستيم ، پس زمانى كه غلَّه رسيد خداوند مالى براى آن حضرت رسانيد و آن حضرت ديون عبد الله را پرداخت . ( اين نوعى ضمانت است ) . 3408 - أبو ايّوب از امام صادق عليه السّلام پرسيد كسى كه بدهكارش او را به شخص ديگرى حواله كرده و وى پذيرفته و شخص هم قبول كرده است ، اگر نپرداخت طلبكار مىتواند دوباره به حواله دهنده رجوع كند ، امام فرمود : ديگر نمىتواند مگر اينكه هنگام قبول حواله مفلس بوده و طلبكار نمىدانسته است . شرح : « حواله ميان سه نفر است طلبكار ، بدهكار ، و شخص سومى كه حواله بر سر اوست و بايد هر سه تن به آن رضايت دهند و وقتى حواله صحيح واقع شد ذمّه حواله دهنده از دين برى مىشود و دين بر ذمّهء قبولكننده مستقرّ و ثابت مىگردد و اگر مالدار باشد حواله لازم مىشود ، و اگر تهيدست بود و طلبكار مىدانست باز لازم است امّا اگر فقير بود و طلبكار نمىدانست ، حقّ فسخ و بازگشت به حواله دهنده براى او هست » . 3409 - بزنطى از داود بن سرحان نقل كرده گويد : از امام صادق
124
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 124