responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 4  صفحه : 119


امام قرعه مىكشد و بر يك تير « عبد الله » مىنويسد و بر تير ديگر « امة الله » ( عبد يعنى غلام ، امه يعنى كنيز ) آنگاه حاكم يا هر كس كه مسئول كشيدن قرعه است مىگويد : « اللَّهم أنت الله لا إله إلَّا أنت عالم الغيب و الشّهادة أنت تحكم بين عبادك فيما كانوا فيه يختلفون ، بيّن لنا أمر هذا المولود حتّى يورث ما فرضت له في كتابك » يعنى : « خداوندا ، تو معبودى و معبودى جز تو نيست ، آگاه از نهان و پيدا توئى ، ميان بندگانت در آنچه اختلاف دارند تو خود حكم كن و براى ما امر اين نوزاد را روشن ساز تا آنچه از ارث در كتابت براى او معيّن كرده اى ببرد » . سپس آن دو تير را با تيرهاى ديگر درهم كنند ( براى اينكه شناخته نشود ) و بگردانند پس هر كدام كه خارج شد بر اساس آن ، نوزاد ارث مىبرد .
3399 - عاصم بن حميد از ابى بصير از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود : رسول خدا صلَّى الله عليه و آله على عليه السّلام را به سوى يمن فرستاد و چون بازگشت رسول خدا ( ص ) از او پرسيد شگفتترين چيزى كه در اين سفر ديدى چه بود ؟ عرض كرد : يا رسول الله جمعى بر من درآمدند كه كنيزى به شركت خريده بودند و همه با او در يك طهر ( يعنى زمان پاكى ) همبستر شده بودند و آن كنيز پسرى زائيده بود و اينان با يك ديگر بر سر آن فرزند اختلاف داشتند و همه مدّعى پدرى او بودند ، و من ميان ايشان سه قرعه زدم و فرزند را نصيب كسى قرار دادم كه قرعه بنام او بيرون آمد ،

119

نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 4  صفحه : 119
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست