نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 341
اول عليه السّلام معروض داشتم كه : مردى وفات يافته است ، و زكاتى بر ذمّه داشته است ، و وصيّت كرده است كه آن را از جانب او بپردازند ، و اولاد او محتاجند ، و اگر آن را بپردازند زيانى سخت بر ايشان وارد مىشود ، امام فرمود : آن را به عنوان زكات خارج ميكنند ، و آنگاه به خودشان باز ميگردانند . و چيزى از آن را خارج ميسازند و به غير خودشان مىپردازند . 1642 - و اسماعيل بن جابر در روايت خود آورده است كه به امام صادق عليه السّلام معروض داشتم : آيا براى كسى كه احتياج به زكات ندارد جايز است كه آن را بگيرد و به صدقه بدهد ؟ امام عليه السلام فرمود : آرى ، و در خصوص فطره نيز به همين گونه فرمود . 1643 - و از ابو بصير روايت شده است كه گفت : به امام صادق عليه السّلام معروض داشتم : آيا بر امام نيز زكات واجب است و چگونه و به چه كسى مىپردازد ؟ آن حضرت عليه السّلام فرمود : اى ابا محمّد ، آيا ندانسته اى كه دنيا از آن امام است ، آن را در هر كجا بخواهد قرار ميدهد ، و به هر كه بخواهد مىبخشد . و اين كار از جانب خداى عزّ و جلّ براى او تجويز شده است . امام هرگز شبى را روز نميكند
341
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 341