نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 248
انعام فرمائى ، و رحمت و نعمتى را كه در دل خاك اندوخته اى بدان وسيله برآورى ، و همگى مخلوقات دور دست خويش را مشمول آن رحمت قرار دهى ، چندان كه گرفتاران خشكسالى در اثر پديد آمدن سرسبزى از آن نعمت و خرّمى برخوردار شوند ، و قحطزدگان به بركت آن تجديد حيات كنند ، و گودالهاى دشتها و زمينهاى پست آن پر آب گردند ، و كاكل غلاف شكوفه ها برگ برآورند ، و درختان بيشه ها انبوه و متراكم شوند . و تو - اى خداوند بخشنده - پس از آن دوران نوميدى و ايّام بىبرگى كه بر ما گذشته است حق شكرگزارى بر ما احراز كنى . و اين حق در برابر احسانى از انواع احسان فراگير تو و نعمتى از نعمتهاى تفضّل شده از جانب تو بر مخلوقات نيازمند بينواى تو و بر سرزمينهاى دورافتاده تو و جانوران به كار گرفته تو ، و حيوانات وحشى بىسرپرست تو است . خدايا اميدوارى ما از جانب تو است و بازگشت ما نيز بسوى تو است ، پس باران رحمتت را به علت علم و اطلاعات بر سرائر و ضمائر ما ، از ما باز مدار ، و ما را به آنچه بيخردانمان مرتكب شدهاند بازخواست مكن ، زيرا عادت قديم و سنت كريم تو چنين بوده است كه پس از نوميد شدن مردم باران را نازل ميكنى ، و رحمتت را بر خلق ميگسترى . راستى كه تنها توئى آن مولاى شايسته حمد و ثنا . آنگاه امام بگريست و گفت : اى سرور و سالار من ، اينك كوههاى ما از شدّت تابش آفتاب شكافته شده ، و زمين ما از بىبارانى غبارآلود گشته و چهارپايانمان تشنه ماندهاند ، چندان كه مردمى از ما يا پاره اى از آنان از زندگى نوميد گشته ، و چرندگان در چراگاهها سرگردان شدهاند ، و مانند مادران داغديده كه در
248
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 248