نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 242
گفت : امروز بر كارهايتان بازگرديد ( من چاره آن خواهم كرد ) هنگامى كه شب شد بميدان رود نيل رفت و دستهايش را بسوى آسمان بلند كرد و بدعا پرداخته گفت : بار خدايا تو خود نيك با خبرى كه من ميدانم هيچ كس جز تو نمىتواند آب نيل را بازآورد ، پس تو خود ما را آب ده ( و نيل را پر آب گردان ) چون صبح شد نيل لبالب از آب گرديده و امواج آن رويهم مىغلطيد . شرح : « نبايد از مستجاب شدن دعاى فرعون تعجب كرد ، زيرا خداوند استجابت دعا را مقيّد به ايمان و عدالت شخص داعى نكرده است ، بلكه فرموده » اجيب دعوة الدّاع اذا دعان « يعنى حاجت هر حاجتمند كه مرا بخواند و از من بخواهد ( در صورت مصلحت ) برآورده مىكنم ، و لفظ » داع « بدون قيد و شرط است » . استسقا و طلب باران نمىتواند كرد مگر در صحراها جايى كه آسمان را بتوان ديد و اطراف آسمان در معرض ديدن باشد ، و نيز در هيچ مسجدى از مساجد نماز طلب باران نمىتوان كرد مگر در مكَّه معظَّمه . شرح : « اين مطلب چون اصل روايتش از ابى البخترى است و وى ضعيف است و كذّاب لذا فقهاى عظام حكم را حمل بر كراهت كردهاند ، و مؤلف در مطلب بعدى دستورى براى امام جماعت ميدهد » . و چون خواستى كه نماز استسقا كنى بايد روزى را كه براى نماز تعيين مىكنى و از شهر بيرون ميروى روز دوشنبه باشد ، آنگاه به همان ترتيب و كيفيّات كه براى نماز عيد بيرون مىشدى از شهر خارج مىشوى و مؤذّنان پيشاپيش تو حركت مىكنند تا به مصلَّى برسى ( البته مخاطب امام جماعت است ) پس دو ركعت نماز بدون اذان و اقامه با مردم بجا مىآورى و بعد از منبر بالا ميروى و براى مردم خطبه ميخوانى و رداى خود را
242
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 242