نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 75
نگردد . تباه نموديم خانهء پاينده را ، و اقامتگاه گرفتيم خانهء ناپايدار را ، و نمىدانيم كه چه سهل انگارى و اسرافى در آن نموديم مگر آن وقت كه بميريم . حارث عرض كرد : اى امير المؤمنين آيا مسيحيان خود نواى ناقوس را مىدانند ؟ فرمود : اگر مىدانستند مسيح را در برابر پروردگار پرستش نمىكردند . گويد : من نزد راهب صومعه نشين رفتم و گفتم : تو را بحقّ حضرت مسيح چنان كه ناقوس را مىنواختى بار ديگر بنواز ! گويد : او ناقوس را بصدا در آورد و من كلمه به كلمه گفتم تا رسيد به جملهء آخر ، راهب روى بمن نموده گفت : به حقّ پيامبرتان سوگندت مىدهم كه بگوئى چه كسى تو را چنين خبر داده ؟ گفتم : آن مردى كه ديروز همراه من بود . گفت : آيا ميان او و پيغمبر خويشاوندى هست ؟ گفتم : پسر عموى اوست . گفت : آيا به حقّ پيامبرتان اين جملات را از او شنيده است ؟ گويد : گفتم : بلى ، آنگاه مسلمان شد و سپس بمن گفت : به خدا قسم من در تورات خواندهام كه در پايان سلسلهء پيامبران پيغمبرى خواهد بود كه آنچه ناقوس گويد ، توضيح دهد .
75
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 75