نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 203
< شعر > عفت الدّيار محلَّها فمقامها بمنى تأبّد غولها فرجامها < / شعر > يعنى : محل زندگى آن نابود گرديد ، پس جايگزين شدن او در منى عاقبت موجب هلاكت او خواهد شد . و « عفى » معنى ديگرى نيز دارد وقتى است كه مردى از ديگرى حاجتى يا عطائى بخواهد ، كه ماضى آن « عفى » است و مضارعش « يعفو » و اسم فاعلش « عاف » و از همين باب است در حديثى كه مرفوعا رسيده : « شخصى كه زمين مرده اى را احيا كند از آن او باشد و به هر چه در آن دست يابد ، بر او صدقه باشد » . و منظور از عافيت در اينجا فردى باشد كه از انسان يا جاندار ديگر مانند چرنده و يا پرنده اى يا غير آنها ، طلب روزى كند . و جمع عافى « عفاة » است ، أعشى گفته : < شعر > تطوف العفاة بأبوابه كطوف النّصارى ببيت الوثن < / شعر > نيازمندان بدرگاه او مىچرخند ، همچون مسيحيان بر گرد بتخانه . گويند : و « معتفى » مانند « عافى » اسم فاعل است ، به معنى دراز ريش و از سر گناه درگذرنده ، مىباشد .
203
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 203