داراى پايدار باش ، آنگاه حارثه عرض كرد : اى رسول خدا من بر نفس خودم از هيچ چيز به اندازهء چشمم ترس ندارم كه برايم زيانبارتر باشد ، پس پيغمبر خدا دعايش نمود ، و در اثر آن دعا نابينا گرديد .
مترجم گويد : « ماجراى اين ملاقات تقريبا با همين مضامين در اصول كافى عربى ج 2 ص 54 آمده و در پايان گويد : از پيامبر صلَّى الله عليه و آله خواست تا دعا فرمايد كه شهادت نصيبش گردد ، و پيغمبر صلَّى الله عليه و آله فرمود : « اللَّهمّ ارزق حارثة الشّهادة » چند روزى نگذشت ، سريّه اى پيش آمد و حارثه را به ميدان فرستادند و او نه يا هشت تن را كشت ، آنگاه به شهادت رسيد « .
6 - محمّد بن عذافر از پدرش از امام باقر عليه السّلام روايت نموده : وقتى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله در سفر بود ، گروهى شتر سوار به آن بزرگوار برخوردند ، و عرض كردند : سلام بر تو اى فرستادهء خدا ، حضرت به آنان فرمود : شما چكاره هستيد ؟ عرضه داشتند : ما گروهى مؤمن هستيم ، فرمود : راستى و درستى ايمان شما به چيست ؟ عرض كردند : تا سر حدّ خوشنودى به قضاى پروردگار ، و واگذارى كارهايمان به خدا ، و سر فرودآوردن در برابر أمر خدا ، پس فرمود :
( اينها كه شما بيان كرديد ) صفات دانشمندان حكيمى است كه نزديك است با پيمودن مدارج بلند حكمت ، به آسمان رفيع نبوّت اوج گيرند ، اگر راست

412