responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 275


سخنرانى او به پايان رسيد و بزير آمد ، مردم دور او گرد آمدند و گفتند : اى فرزند امير المؤمنين ، زادهء دخت پيامبر ما مقصودت از اين چند جملهء كلَّى چه بود ؟ ما را آگاه ساز ! فرمود : پاسخ بر عهدهء امير المؤمنين است به خدمت امير المؤمنين آمدند ، فرمود : زمانى در خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله بودم كه نمازى را خوانده بود دست راست خود را به دست راست من زده و آن را كشيد و محكم به سينهء مبارك خود چسبانيد ، آنگاه به من فرمود : اى علىّ ، گفتم : بلى ، يا رسول الله ! فرمود : من و تو دو پدر اين امّت هستيم ، خدا لعنت كند شخصى را كه موجب ناخشنودى ما گردد ، بگو : « آمين » ، گفتم : « آمين » ( خدايا مستجاب گردان ) بعد فرمود : من و تو دو مولاى اين امّتيم ، خدا لعنت كند آن كس را كه فرار كند از ما ، بگو : « آمين » گفتم : « آمين » . سپس فرمود : من و تو سرپرست و راعى اين امّتيم خدا دور گرداند از رحمتش فردى را كه از ما فاصله بگيرد ، بگو : « آمين » ! گفتم : « آمين » .
امير المؤمنين فرمود : و صداى دو گوينده را شنيدم كه همنواى با من ، مىگفتند :
« آمين » ، به پيغمبر خدا عرض كردم : اين دو كه با من « آمين » گفتند : چه كسانى بودند ؟ فرمود : جبرئيل و ميكائيل بودند .

275

نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 275
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست