اخبارى داريم كه خبر تو را ردّ مىكند ، و خبر مجمع عليه را اختصاص مىدهد به همان معنائى كه ما آن را بيان كرديم ، همان كه بر خلاف عقيدهء تو بود ، ولى اين گونه أخبار واحد و خاصّ در مقام استدلال براى هيچ يك از ما و شما برهان نمىشود ، زيرا نه ما خبر شما را مىپذيريم و نه شما خبر مخصوص ما را ، در نتيجه آن خبر مورد اتّفاق بر عموم خود باقى مىماند ، و دلالت آن ، و مفهوم عمومى آن ، و سبب ورودش ، همه دليل ما است ، نه دليل شما زيرا ما در مقابل روايتى كه تو در مورد غزوهء تبوك آوردى حديثى داريم كه پيغمبر صلى الله عليه و آله مسلمين را گرد آورده ، و بطور صريح به ايشان فرمود : من علىّ را براى شما بعد از وفات خودم جانشين خويشتن معرّفى كردم ، و كار شما را به او سپردم و اين امر هم از جانب خودم نبود بلكه بسبب دستور و وحى كه از جانب خدا به من در بارهء او شده بود ، است . بعد هم كه در محضر عموم جهت تأكيد مطلب ، و بخاطر سپردن مردم بخلافت او تصريح كرد و فرمود : « اى على تو براى من مثل هارون هستى براى موسى جز اينكه بعد از من پيغمبرى نخواهد بود » و اين گفتار بعد از آن وصايت و سفارش و شرح و تفسير موضوع خلافت با خبر مخصوصى كه شما نقل كرديد معارض شده ، و خبرى كه همهء مسلمين بر آن و بر نقلش اتفاق دارند بجا ماند ، كه پيغمبر صلى الله عليه و آله بطور مطلق به علىّ عليه السلام فرمود : « تو نسبت به من بمنزلهء هارونى

187