كه مجال بيرون رفتن از مسجد برايش نبود ، كنار كعبه ايستاد و دست به طرف آسمان برداشت و گفت : پروردگارا بتو ايمان دارم و به آنچه از جانب تو آمده است و پيامبران و كتابهايى را كه از سوى تو آورده‌اند تصديق دارم و به گفتهء جدّم ابراهيم خليل : ( كه بنا بر آيهء شريفه * ( رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الأَصْنامَ ) * - ابراهيم 14 : 35 از خدا خواسته بود كه اين بلد را أمن و ذريّه اش را از شرك حفظ نمايد ) دل سپرده‌ام ، و او بود كه اين خانهء پر ارج را بنا نهاد ، پس بحقّ آن پيغمبرى كه اين خانه را ساخته است و بحقّ فرزندى كه درون من جا دارد زايمانم را آسان گردان . راوى گويد : همگى ديديم كه ديوار از پشت خانه ( از طرف درون ) گشوده گرديد ، و فاطمه به اندرون رفت و از ديد ما پنهان شد ، سپس شكاف ديوار بهم آمد ، ما بسرعت دويديم و هر چه تلاش كرديم كه قفل در كعبه را بگشائيم نتوانستيم ، فهميديم كه در آن سرّ و حكمتى بوده است . او از جانب خداوند - عزّ و جلّ - چهار روز در آنجا ماند ، سپس بيرون آمد در حالى كه امير المؤمنين را بر روى دست داشت ، و مىگفت : مقام من بر زنان پيش از خودم برترى يافته است ، زيرا آسيه دختر مزاحم ( همسر فرعون ) مخفيانه خداوند را عبادت مىكرد در جايى كه جز مواقع ناچارى خدا دوست نداشت در آنجا پرستش شود ( زيرا امّت

144