نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 133
گزارش دادند كه معاويه با گستاخى و بىشرمى به دشنام دادن و لعن وى پرداخته و خنجر بيداد او رشتهء زندگانى دوستان على عليه السلام را بريده است ، حضرت به سخنرانى پرداخت و خطبه اى ايراد كرد . پس از حمد و ثناى الهى و نثار درود بر پيامبر گرامى صلَّى الله عليه و آله و بيان شمّه اى از نعمتهايى كه خداوند بر پيغمبر و او عليهما السلام ارزانى داشت ، چنين فرمود : اگر اين آيه در قرآن مجيد نبود كه خداوند مىفرمايد : * ( وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ) * ( و اما نعمت پروردگارت را بازگو كن - الضحى 93 : 11 ) افتخاراتى را كه خدا نصيب من نموده و مقامهائى را كه به من داده است بيان نمىكردم ، ولى به جهت اين گفتهء الهى سخن را آغاز مىكنم ( ابتدا دست بدعا برداشت و گفت : ) پروردگارا تو را بر نعمتهاى بىشمارت و فضل بىكران و از ياد نرفتنيت سپاسگزارم ، و سپس رو به حضار نمود و فرمود : اى مردم : من در مرحله اى هستم كه احساس مىكنم آفتاب عمرم بر لب بام زندگى رسيده ، و پيك اجل بمن نزديك گرديده است ، گمان مىكنم با آنكه هنوز در ميان شما هستم شأن و مقام مرا از ياد بردهايد ، من اين جهان را بدرود مىگويم و هر آنچه را كه پيامبر خدا صلَّى الله عليه و آله از خويش بيادگار گذاشت براى شما باقى مىگذارم : قرآن و دودمانم كه عترت و فرزندان خاتم پيامبران ، سيّد و سالار پاك تباران و آقاى برگزيدگان ، پيغمبر برگزيدهء خدا صلَّى الله عليه و آله - هستند ( آنان كه مردم را به قرآن فراخوانده هدايت مىكنند ) .
133
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 133