باب 47 معناى : ستونى را پيغمبر در شب معراج ديد ؛ كه انتهايش از نقرهء سپيد و ميانه اش از ياقوت و زبرجد ، و قسمت بالاى آن از طلاى سرخ بود 1 - انس بن مالك گويد : پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : چون به آسمان برده شدم به ستونى رسيدم كه در دو سر آن دو دايرهء موازى يك ديگر قرار داشت كه بن آن از نقرهء سپيد ، و ميانه اش از ياقوت و زبرجد و بالاى آن از طلاى سرخ بود ، به جبرئيل گفتم : اين چيست ؟ گفت : اين آئين تو است كه سفيد و آشكار و درخشان است ، پرسيدم : در ميانه اش چيست ؟ گفت : جهاد ، سؤال كردم : پس اين طلاى سرخ چه باشد ؟ پاسخ داد : هجرت ، و چون على عليه السلام ( واجد همهء اينها بود ) درجهء ايمان او بر ايمان همهء مؤمنين برترى دارد .

265