كه دلم را پر از علم و فهم و حكمت و نور كند نه چيزى را فراموش كردم و نه از قلم انداختم ، عرضكردم يا رسول الله ميترسى كه من بعد فراموش كنم ، فرمود نه از فراموشى تو ترس دارم و نه از نادانى تو پس از آنكه پروردگارم جل جلاله بمن خبر داده كه دعاى مرا در باره تو و شركاء تو كه بعد از تواند مستجاب كرده عرضكردم يا رسول الله شركاء بعد از من كيانند ؟ فرمود آنان كه خداى عز و جل آنها را قرين خود و من ساخته و گفته * ( أَطِيعُوا الله وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنْكُمْ ) * تا آخر آيه گفتم يا رسول الله كيانند ؟ فرمود اوصياء منند تا در سر حوض بمن وارد شوند همه آنان هادى و مهدى باشند زيانشان ندارد هر كه از آنها كناره گيرد آنها با قرآنند و قرآن با آنها است از آنها جدا نشود و از او جدا نشوند بدانها امتم يارى شوند و بدانها باران درك كنند و بدانها بلا از آنها دفع شود و دعايشان مستجاب گردد ، گفتم يا رسول الله نامشان را براى من بگو ، فرمود اين پسرم دست بر سر حسن گذاشت سپس اين پسرم دستش را بر سر حسين گذاشت سپس پسر او كه على نام دارد و در زندگى تو زائيده شود سلام مرا باو برسان سپس تا دوازده تن آنها را كامل گردانيد عرضكردم پدر و مادرم قربانت يك يك آنها را برايم نام ببر و آنها را يكان يكان نام برد و فرمود اى اخى بنى هلال در ميان آنها است بخدا مهدى اين امت آنكه زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و جور شده بخدا من ميشناسم كسانى كه را ميان ركن و مقام با او بيعت كنند و نام آنها را و قبائل آنها را ميدانم .

402