برادرم را بر زانوى ديگر و ما را بوسيد و فرمود پدرم قربان شما دو امام شايسته و دو سبط خدا شما را از من انتخاب كرده و از پدر و مادرتان ، اى حسين از پشت تو نه امام انتخاب كرده كه نهمى آنان قائم آنها است و همه شما در فضيلت نزد خدا برابريد . . جابر بن عبد الله انصارى گويد خدمت فاطمه زهرا ( ع ) رسيدم در پيش او لوحى بود كه نام امامان از فرزندانش بر آن نقش بود من تا دوازده شمردم كه آخرى آنها قائم بود سه محمد نام داشتند و چهار على عليهم السلام . . رسول خدا سه بار فرمود مژده گيريد همانا امت من چون بارانند ندانند كه آغازشان بهتر است يا انجامشان ، همانا امتم چون باغى باشند كه فوجى امسال از آن اطعام شوند و فوجى سال ديگر شايد فوج دومى عريضتر و عميقتر و پربار و برتر و پر محبتتر باشند و چگونه هلاك شوند امتى كه من اولشان باشم و دوازده امام بعد از من از سعداء و اولى الالباب با عيسى بن مريم آخرشان باشد ، در اين ميانه فتنه اى سخت باشد و ترشحى مفسده خيز آنها از من نيستند و من از آنها نباشم . . عبد الله بن جعفر طيار گويد من بهمراه حسن و حسين و عبد الله بن عباس و عمر بن ابى سلمه و اسامة بن زيد نزد معاويه بوديم و گفتگوئى ميان خودش و معاويه ذكر كرده است كه او بمعاويه بن ابى سفيان

385