responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 377


چشمش را ميبوسيد و دهانش را ميمكيد و ميفرمود تو سيدى و امام پسر امامى و برادر امامى و پدر نه حجت كه از پشت تو باشند و نهمى آنها قائم آنها باشد . . سلمان فارس گويد من در هنگام مرض موت رسول خدا ( ص ) كه در آن وفات كرد خدمت آن حضرت نشسته بودم كه فاطمه زهرا ( ع ) وارد شد ، چون ضعف او را ديد گريست تا اشكش بر گونه اش روان شد ، رسول خدا باو فرمود فاطمه براى چه گريه ميكنى ؟ عرضكرد يا رسول الله بر خود و فرزندانم بعد از شما نگرانم دو چشم رسول خدا غرق اشك شد و فرمود اى فاطمه مگر نميدانى كه ما اهل بيتى هستيم كه خدا براى ما آخرت را بر دنيا برگزيده است و دنيا بر همه كس بطور حتم فانى مىشود و براستى خداى تبارك و تعالى نظرى بزمين انداخت و از همه خلقش مرا انتخاب كرد ، دوباره نظرى انداخت شوهر تو را انتخاب كرد بمن وحى كرد كه تو را باو تزويج كنم و او را ولى و وزير خود سازم و در امتم خليفه گردانم ، پدرت بهترين پيغمبران و رسولان او است و شوهرت بهترين اوصياء است و تو اول كسى باشى كه از خاندانم بمن ملحق شوى ، سپس بار سوم نظرى بزمين انداخت و تو را و فرزندانت را انتخاب كرد ، تو سيده زنان بهشتى و دو پسرت حسن و حسين دو سيد جوانان بهشتند و من و شوهرت و اوصياء من تا روز قيامت همه رهبر و رهياب هستيم اول اوصياء پس از من برادرم على است سپس حسن و سپس حسين سپس نه تن از اولاد حسين هم درجه من در بهشت درجه اى نزديكتر بخدا از درجه برادرم

377

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 377
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست