responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 35


كرده است ولى از استاد ديگرش ابو هرون عبدى نقل حديث نكرده و ابو هرون جدا ضعيف است و متهم بدروغگوئى است و در باره تضعيف او احتياجى بنقل اقوال ائمه حديث نيست ، اما راوى حديث از حماد بن سلمه اسد بن موسى است كه او را اسد السنة لقب داده‌اند بخارى او را مشهور الحديث دانسته و در صحيح خود باو استشهاد كرده است و ابو داود و نسائى بحديث او احتجاج كرده‌اند ولى بخارى در جاى ديگر گفته است او ثقه است ولى اگر كتابى تصنيف نميكرد براى او بهتر بود ، محمّد بن حزم او را منكر الحديث گفته 14 - طبرانى در معجم اوسط خود روايت مهدى را بدين طريق نقل كرده است :
ابى الواصل عبد الحميد بن واصل از ابى صديق ناجى از حسن بن يزيد سعدى يكى از بنى بهدله از ابى سعيد خدرى گويد شنيدم رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلم ميفرمود مردى از امت من خروج كند كه بسنت من گويا باشد خداى عز و جل باران آسمان را بر او بارد و زمين بركات خود را براى او بيرون كند و زمين از او پر از داد و عدالت شود چنانچه پر از جور و ظلم شده است و هفت سال كار گذار اين امت باشد و در بيت المقدس نزول كند - طبرانى در باره اين حديث گفته است كه اين حديث را جمعى از ابو الصديق روايت كرده‌اند و هيچ كدام در سند روايت خود ميان خود و ابو سعيد كسى را داخل نكرده است مگر ابو واصل كه آن را از ابو سعيد بواسطه حسن بن يزيد روايت كرده است انتهى ، و اين حسن بن يزيد را ابن ابى حاتم در رجال ذكر كرده ولى تعريفى از او نكرده مگر بهمين عنوان كه در اين سند از ابى سعيد روايت كرده است و ابى الصديق از او روايت كرده است ، ذهبى در ميزان گفته است كه او مجهول الحال است ولى ابن حبان او را از ثقات دانسته و اما ابو واصل كه راوى آن از ابو الصديق است هيچ كدام از شش نفر [1] - از او روايت ندارند ولى ابن حبان او را از ثقات طبقه دوم ذكر كرده است و گفته است از انس روايت كرده و شعبه و عتاب بن بشير از او روايت كنند .
15 - ابن ماجه در كتاب سنن از عبد الله بن مسعود بدين طريق روايت كرده است يزيد بن ابى زياد از ابراهيم از علقمه از عبد الله گويد در اين ميان كه ما نزد رسول خدا صلَّى الله عليه و آله بوديم بناگاه جوانانى از بنى هاشم پيش آمدند چون رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلم آنان را ديد چشمش اشك آلود گرديد و رنگش ديگرگون شد گويد من عرضكردم مدتى است در رخساره ات وضعى مينگريم كه خوش نداريم ، فرمود ما خاندانى هستيم كه خدا آخرت را بر دنيا براى ما اختيار



[1] مقصود مؤلفان صحاح سته معتبره نزد عامه است كه ذكر آنها گذشت

35

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 35
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست