نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 345
( 1 ) . . عامر بن واثله از زيد بن ارقم باز گويد چون رسول خدا ( ص ) از حجت الوداع برگشت ، در غدير خم فرود آمد سپس دستور داد زير چند درخت را جاروب كردند سپس فرمود گويا مرا نزد خدا دعوت كردند و من اجابت كردم من ثقلين را در ميان شما ميگذارم يكى از ديگرى بزرگتر است كتاب خدا و عترت من كه اهل بيت منند بپائيد چگونه بجاى من بر آنها رفتار مىكنيد زيرا كه اين دو از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من درآيند سپس فرمود خدا مولاى منست و من مولاى هر مؤمن و مؤمنه سپس دست على بن ابى طالب را گرفت و پس از آن فرمود هر كس را من ولى او هستم اين ولى او است بار خدايا دوستش را دوست دار و دشمنش را دشمن دار گويد من بزيد بن ارقم گفتم تو خود اين را از رسول خدا شنيدى ؟ گفت كسى زير آن درختها نبود مگر آن كه بچشم خود ديد و بگوش خود شنيد . از ابو سعيد خدرى روايت شده كه راستى پيغمبر ( ص ) فرمود نزديك است كه دعوت شوم و اجابت كنم و براستى من دو ثقل در شما بجا ميگذارم كتاب خداى عز و جل و عترت خودم ، كتاب خدا ريسمانيست ميان آسمان و زمين كشيده است و عترت من اهل بيت منند و بدرستى كه داناى خبير بمن اطلاع داده كه اين دو از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من وارد شوند بپائيد بچه وضعى بجاى من با آنها رفتار مىكنيد ؟ . ابو هريره گويد رسول خدا فرمود من در ميان شما دو چيز بجا ميگذارم كه هرگز پس از من گمراه نشويد تا آن دو را بگيريد و بدان چه در آنها است عمل كنيد كتاب خدا و سنت خودم براستى آنها
345
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 345