نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 596
آمد بر او آويخت و در بازويش بود تا كارش به آنجا رسيد كه شنيدهايد و چون در مصر يوسف آن پيراهن را از تميمه بيرون آورد ، يعقوب بوى آن را شنيد و چون همان قول خداى تعالى است كه در حكايت از او مىفرمايد : اگر مرا خطاكار ندانيد من بوى يوسف را استشمام مىكنم . [1] و آن همان پيراهنى است كه از بهشت فرود آمد . گفتم : فداى شما شوم اكنون آن پيراهن در نزد كيست ؟ فرمود : در دست اهل آن است و هنگام خروج قائم عليه السّلام همراه اوست . سپس فرمود : علم يا هر چيز ديگرى كه پيامبران به ارث گذاشتهاند منتهى به محمّد صلَّى الله عليه و آله و سلَّم شده است . 21 - مفضّل از ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود : چون كارها منتهى به صاحب الامر شود خداى تعالى پستيها و بلنديهاى زمين را برابر كند و دنيا نزد او به منزلهء كف دستش شود ، كدام يك از شما اگر در كف دستش مويى باشد آن را نمىبيند ؟ 22 - ابن ابى يعفور از امام باقر عليه السّلام روايت كند كه فرمود : چون قائم ما قيام