كه امر او را انكار مىكنيد امّا امور مشابه آن را كه بر خلاف معمول و ظاهر عقل است انكار نمىكنيد ؟ ! آرى اقرار به آنها به واسطهء رواياتى كه از پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله و سلَّم وارد شده است ضرورى است همچنان كه اقرار به وجود قائم عليه السّلام كه از طريق روايات به ما اخبار شده است ضرورى است . و به موجب كدام عقل از عقول ظاهريّه اصحاب كهف مىتوانند سيصد و نه سال در غار خود بمانند ؟ آيا تصديق آن جز از طريق نقل است ؟ پس چرا تصديق به امر قائم عليه السّلام از طريق نقل واقع نگردد ؟ و چگونه است كه اخبار وهب بن منبّه و كعب الاحبار را در بارهء محالاتى كه نتوان نسبت به پيامبر داد تصديق مىكنند امّا رواياتى كه از پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله و سلَّم و ائمّهء اطهار عليه السّلام در بارهء قائم و غيبت و ظهورش - پس از شكّ اكثر مردم و ارتداد آنها از اعتقاد به او - به طريق صحيح رسيده است تصديق نمىكنند ؟ آيا اين جز مكابره و روگردانى از حقّ است ؟
و چرا نمىگويند : چون در اهل زمانه كسى كه عمر طولانى داشته باشد وجود ندارد لازم است كه سنّت پيشينيان در داشتن عمر طولانى در جنسى مشهور جارى باشد تا گفتار صاحب شريعت تحقّق يابد ؟ و هيچ جنسى مشهورتر از

322