responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 311


دنيا داده‌اى و شهوات و لذّات آن را دوست داشته‌اى ؟ گفت : آرى ، گاهى بر دلم راه يافته است ، گفت : وقتى چنين شود چه مىكنى ؟ گفت : من به اين درّه مىروم و از آنچه در آن است عبرت مىگيرم . گويد : داود عليه السّلام به آن درّه رفت و به ناگاه تختى از آهن ديد كه جمجمه و استخوانهاى پوسيده‌اى بر آن بود و لوحى آهنين نيز آنجا بود كه نوشته‌اى داشت ، داود عليه السّلام آن را خواند و بر آن چنين نوشته بود : من اروى بن سلم هستم كه هزار سال پادشاهى كردم و هزار شهر ساختم و با هزار دوشيزه آميزش كردم ، آخر كار چنين شد كه خاك بسترم و سنگ بالشم و كرمها و مارها همسايگانم هستند ، پس هر كه مرا بنگرد به دنيا فريفته نشود .
باب 47 حديث دجّال 1 - نزال بن سبرة گويد : امير المؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السّلام براى ما خطبه خواند و بر خداى تعالى حمد و ثنا گفت و بر محمّد و خاندانش درود فرستاد آنگاه

311

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 311
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست