نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 308
نهصد و پنجاه سال در ميان قومش بود و آنها را فرا مىخواند و هفتصد سال پس از آنكه از كشتى فرود آمد و آب فرو نشست و آن شهرها را بنا نهاد و فرزندانش را در آن شهرها سكنى داد بعد از آن ملك الموت عليه السّلام در حالى كه نوح در آفتاب بود به سراغ وى آمد و به او سلام كرد نوح سلام وى را پاسخ داد و گفت : اى ملك الموت براى چه آمدهاى ؟ گفت : آمدهام كه تو را قبض روح كنم ، گفت : آيا اجازه مىدهى كه از آفتاب برخيزم و به سايه روم ؟ گفت : آرى ، و نوح عليه السّلام نقل مكان كرد ، سپس گفت : اى ملك الموت گويا زندگانى من در دنيا به مانند نقل مكان كردنم از آن آفتاب به اين سايه بود ، آنچه بدان مأمورى به انجام رسان و جان او عليه السّلام را گرفت . 2 - ايّوب بن راشد از مردى و او از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود : عمر افراد قوم نوح عليه السّلام سيصد سال سيصد سال بود . 3 - امام صادق عليه السّلام از پدرش روايت كند كه پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله و سلَّم فرمود : آدم
308
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 308