نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 26
40 - عبد الله بن سنان گويد : من و پدرم بر امام صادق عليه السّلام وارد شديم ، فرمود : حال شما چون باشد آنگاه كه به حالى درآئيد كه امام هدايت را نبينيد و نشانهء هدايت رؤيت نشود و هيچ كس نجات نيابد مگر آنكه دعاى غريق را بخواند ، پدرم گفت : در آن شب ظلمانى كه چنين امرى واقع شود ما چه كنيم ؟ فرمود : امّا تو آن را ادراك نمىكنى و چون آن واقع گردد به آنچه كه داريد متمسّك شويد تا امر برايتان روشن گردد . 41 - ابان بن تغلب گويد : امام صادق عليه السّلام به من فرمود : زمانى بر مردم در آيد كه گداخته شوند و علم در بين اين دو مسجد در هم پيچيده شود همچنان كه مار در لانهاش نهان شود ، يعنى بين مكَّه و مدينه ، و در اين بين كه چنين باشند به ناگاه خداى تعالى ستارهء آنها را آشكار سازد ، گويد : گفتم : مقصود از « گداخته شدن » چيست ؟ فرمود : دوران فترت و غيبت امامتان ، گويد : گفتم : در اين ميانه
26
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 26