نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 159
مادرش ريحانه نام داشت و به او نرجس و صقيل و سوسن نيز مىگفتند جز آنكه او را به واسطهء حملش صقيل ناميدهاند و ميلاد او هشت شب گذشته از ماه شعبان سال دويست و پنجاه و شش بود و وكيل او عثمان بن سعيد بود و چون عثمان درگذشت به فرزندش ابو جعفر محمّد بن عثمان وصيّت كرد و ابو جعفر نيز به ابو القاسم حسين بن روح وصيّت نمود و ابو القاسم به ابو الحسن على بن محمّد سمرى وصيّت كرد - رضى الله عنهم - گويد و چون وفات سمرى فرا رسيد از وى درخواست كردند كه وصيّت كند و او گفت : لله أمر هو بالغه غيبت تامّه همان است كه پس از درگذشت سمرى واقع مىشود . 13 - غياث بن اسيد گويد : محمّد بن عثمان عمري - قدس الله روحه - را ديدار كردم و مىگفت : چون مهدى خليفة الله متولَّد گرديد نورى از بالاى سرش به عنان آسمان ساطع گرديد ، سپس براى سجدهء پروردگارش به روى درافتاد ، آنگاه سر خود را برداشت در حالى كه مىگفت : * ( شَهِدَ الله أَنَّه لا إِله إِلَّا هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِله إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ الله
159
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 159