responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 15


شباهتى از يوسف عليه السّلام وجود دارد ، گفتم : گويا از حيرت يا غيبت ياد مىكنيد ، فرمود : اين امّت همانند خنازير چگونه آن را انكار مىكنند ؟ برادران يوسف همهء اسباط و اولاد پيامبران بودند ، با يوسف تجارت كردند و او را فروختند در حالى كه آنها برادران او بودند و او هم برادر آنان بود او را نشناختند تا آنكه به آنها گفت : من يوسف هستم ، پس چگونه اين امّت انكار مىكنند كه خداى تعالى در وقتى از اوقات اراده فرمايد كه حجّتش را مستور كند ؟ يوسف سلطان مصر بود و بين او و پدرش هيجده روز راه بود و اگر خداى تعالى مىخواست جاى او را به وى نشان مىداد و بر آن كار توانا بود ، بخدا سوگند وقتى مژدهء يوسف را به يعقوب و فرزندانش دادند آن راه را در نه روز درنورديدند و از بيابان و سرزمينى كه بودند خود را به مصر رسانيدند ، پس چگونه اين امّت انكار مىكنند كه خداى تعالى با حجّتش همان كند كه با يوسف كرد ، او در بازارهايشان راه مىرود و بر بساط آنها پا مىنهد امّا آنها او را نمىشناسند تا آنكه خداى تعالى إذن فرمايد كه خود را به آنان معرّفى نمايد همچنان كه به يوسف إذن داد و به آنها گفت : آيا مىدانيد كه در نادانى با يوسف و برادرش چه كرديد ؟ گفتند : آيا تو يوسفى ؟

15

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست