responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 144


است و خداى تعالى امشب حجّت خود را كه حجّت او در روى زمين است ظاهر سازد . گويد : گفتم : مادر او كيست ؟ فرمود : نرجس ، گفتم : فداى شما شوم اثرى در او نيست ، فرمود : همين است كه به تو مىگويم ، گويد آمدم و چون سلام كردم و نشستم نرجس آمد كفش مرا بردارد و گفت : اى بانوى من و بانوى خاندانم حالتان چطور است ؟ گفتم : تو بانوى من و بانوى خاندان من هستى ، گويد : از كلام من ناخرسند شد و گفت : اى عمّه جان ! اين چه فرمايشى است ؟ گويد : بدو گفتم : اى دختر جان ! خداى تعالى امشب به تو فرزندى عطا فرمايد كه در دنيا و آخرت آقاست ، گويد : نرجس خجالت كشيد و استحيا نمود .
و چون از نماز عشا فارغ شدم افطار كردم و در بستر خود قرار گرفته و خوابيدم و در دل شب براى اداى نماز برخاستم و آن را به جاى آوردم در حالى كه نرجس خوابيده بود و رخدادى براى وى نبود ، سپس براى تعقيبات نشستم و پس از آن نيز دراز كشيدم و هراسان بيدار شدم و او همچنان خواب بود سپس برخاست و نماز گزارد و خوابيد .
حكيمه گويد : بيرون آمدم و در جستجوى فجر به آسمان نگريستم و ديدم فجر اوّل دميده است و او در خواب است و شك بر دلم عارض گرديد ناگاه

144

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست