نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 67
< شعر > و غالى نباشم به ايّام عمر نگيرم به آئين سابق مقام نگويم محمّد به رضوى در است مذمّت كند گو كه نادان مدام و ليكن محمّد ره خود گرفت نگويد گناهش مگر مرد خام و مأواى او بىگمان جنّت است كنارش نگر اولياى كرام < / شعر > تا آخر قصيده و آن قصيدهاى طولانى است و بعد از آن قصيدهء ديگرى سرودهام كه چنين است : < شعر > اى راكب جانب مدينه ! بشنو سخن از من كمينه گر حقّ بكند تو را هدايت بينى ششمين امام و رايت جعفر كه وليّ اعظم اوست فرزند مهذّب وصى اوست < / شعر > آنگه به ادب بگو كه گويد : سيّد نه طريق حقّ نپويد
67
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 67