نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 602
رام بر مىگزيند . 14 - امّ هاني ثقفيّه گويد : بامداد خدمت سرورم امام محمّد باقر عليه السّلام رسيدم و گفتم : اى آقاى من ! آيهاى از كتاب خداى تعالى بر دلم خطور كرده است و مرا پريشان ساخته و خواب از چشمم ربوده است ، فرمود : اى امّ هانى ! بپرس ، گويد گفتم : اى سرورم ! اين قول خداى تعالى : « فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ » [1] فرمود : اى امّ هاني ! خوب مسألهاى پرسيدى ، اين مولودى در آخر الزّمان است ، او مهدىّ اين عترت است و براى او حيرت و غيبتى خواهد بود كه اقوامى در آن گمراه شوند و اقوامى نيز هدايت يابند و خوشا بر تو اگر او را دريابى و خوشا بر كسى كه او را دريابد . 15 - جابر جعفيّ از امام باقر عليه السّلام روايت كند كه فرمود : زمانى بر مردم آيد كه امامشان غيبت كند و خوشا بر كسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند ،