responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 556


را كه با عمر بيعت كردند ناظر بودم - و عليّ عليه السّلام در گوشه‌اى نشسته بود - كه به ناگاه جوانى يهودى كه لباسى نيكو در برداشت و از فرزندان هارون بود پيش آمد و بالاى سر عمر ايستاد و گفت : اى امير المؤمنين ! آيا تو دانشمندترين اين امّت به كتاب و امور پيامبرشان هستى ؟ راوى گويد : عمر سرش را تكان داد ، يهودى گفت : با تو هستم و كلامش را تكرار كرد ، عمر گفت : چه كار دارى ؟ گفت : در جستجوى چيزى براى خود هستم و در دين خود شكّ دارم . عمر گفت : برو و اين جوان را درياب ! پرسيد : اين جوان كيست ؟ گفت : عليّ بن أبى طالب پسر عموى رسول خدا و پدر حسن و حسين فرزندان رسول خدا و شوهر فاطمه دختر رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلَّم . يهودى به جانب عليّ عليه السّلام رو كرد و گفت : آيا شما چنين هستيد ؟ فرمود : آرى ، يهودى گفت : مىخواهم از شما از سه و سه و يك مسأله پرسش كنم ، على عليه السّلام تبسّمى فرمود و گفت : اى هارونى ! چرا نگفتى از هفت مسأله ؟ گفت من از سه مسأله مىپرسم اگر آنها را مىدانستى از مسائل بعدى خواهم پرسيد و اگر آنها را نمىدانستى مىفهمم كه تو را دانشى نيست ، عليّ عليه السّلام

556

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 556
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست