نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 552
كه بسا آن دعا موافق با اجابت او باشد و تو ندانى ، و ولىّ خود را در ميان عبادش نهان ساخته است و مبادا كه بندهاى از بندگانش را كوچك شماريد كه بسا آن بنده ، ولىّ او باشد و تو ندانى . 5 - إبراهيم مدينى از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود : بعد از مرگ ابو بكر چون مردم با عمر بيعت كردند مردى از جوانان يهود در مسجد به نزد او آمد و بر وى سلام كرد و مردم هم در اطراف او بودند ، آنگاه گفت : اى امير المؤمنين ! دانشمندترين شما به خدا و رسول و كتاب و سنّتش كيست ؟ مرا به او راهنمايى كنيد . عمر با دست به علىّ عليه السّلام اشاره كرد و گفت : اين مرد ، يهودى روى به جانب علىّ كرد و پرسيد : آيا تو چنين هستى ؟ فرمود : آرى ، گفت : من از سه چيز و سه چيز و يك چيز از شما پرسش مىكنم ، امير المؤمنين عليه السّلام فرمود : پس چرا نگفتى از هفت چيز پرسش مىكنم ؟ يهودى گفت : نه ، من از سه چيز پرسش مىكنم ، اگر پاسخ آنها را درست گفتى از سه مسألهء بعدى پرسش مىكنم و اگر پاسخ
552
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 552