نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 539
رفته و با انگشت بر زمين خطَّ مىكشد ، گفتم اى امير المؤمنين چرا شما را انديشناك مىبينم و چرا بر زمين خط مىكشيد ؟ آيا به زمين و خلافت در آن رغبتى داريد ؟ فرمود : لا و الله ، نه به آن و نه به دنيا هيچ روزى رغبتى نداشتهام و ليكن در مولودى انديشه مىكنم كه از سلالهء من و يازدهمين فرزند من است او مهدىّ است و زمين را پر از عدل و داد مىسازد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد ، او را غيبت و حيرتى است كه اقوامى در آن گمراه شده و اقوامى ديگر در آن هدايت يابند . گفتم : اى امير المؤمنين ! چنين چيزى واقع خواهد شد ؟ فرمود : آرى ، همان گونه كه او آفريده شده داراى غيبت نيز خواهد بود ، تو از كجا اين امر را مىدانى ؟ اى اصبغ ! آنها بهترين اين امّت به همراه نيكان اين عترت خواهند بود ، گفتم : بعد از آن چه خواهد شد ؟ فرمود : سپس خداوند هر چه بخواهد كند كه او را ارادت و غايات و نهاياتى است . 2 - و به طرق عديده از كميل بن زياد نخعىّ روايت است كه گفت :
539
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 539