نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 330
گفتند : آرى اى رسول خدا . فرمود : چه مىكند ؟ گفتند : از دنيا رفته است . فرمود : سپاس خدائى را كه پروردگار موت و حيات است ، هر شخص طعم مرگ را مىچشد . گويا قسّ بن ساعدهء إيادىّ را مىبينم كه در بازار عكاظ بر شتر سرخ موى خود است و براى مردم خطبه مىخواند و مىگويد : اى مردم ! گرد آئيد و چون گرد آمديد خاموش باشيد و چون خاموش شديد گوش دهيد و چون گوش داديد فرا گيريد و چون فرا گرفتيد حفظ كنيد و چون حفظ كرديد باور كنيد . آگاه باشيد هر كه زندگى كرد خواهد مرد و هر كه مرد از دست مىرود و هر كه از دست رفت ديگر نمىآيد ، در آسمان خبر و در زمين عبرتهائى است ، سقفى است برافراشته شده و گهوارهاى است نهاده شده و ستارگانى در حركت و شبى در چرخش و درياهاى آبى كه فرو نمىرود . قسّ سوگند ياد مىكند كه اينها بازيچه نيست و در وراى اينها امر شگفتى است . چرا مردم را مىبينم كه مىروند و باز نمىگردند ؟ آيا اقامت در آنجا را پسنديده و در آنجا رحل اقامت افكندهاند ؟ يا در آنجا رها شده و خوابيدهاند ؟ قسّ سوگند ياد مىكند كه خدا را دينى است كه از دين شما بهتر است . سپس رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلَّم فرمود : خدا قسّ را رحمت كند ، او در روز قيامت به تنهائى به مانند امّتى محشور مىشود . فرمود : آيا
330
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 330