زنى پشم ريسيده اى را به من داد و گفت آن را به پرده داران كعبه بده تا با آن براى كعبه پرده درست نمايند ، وى گفت : چون پرده داران را مىشناختم كراهت داشتم آن را به ايشان بدهم پس وقتى به مدينه رسيدم محضر مبارك حضرت ابى جعفر عليه السّلام رسيده به ايشان عرض كردم : فدايت شوم زنى پشمى ريسيده به من داده و گفته كه آن را به پرده داران كعبه دهم تا پرده اى از آن براى كعبه درست كنند ، من از دادن پشم به ايشان كراهت دارم تكليف چيست ؟ حضرت فرمودند : با آن عسل و زعفران خريده و از قبر حسين عليه السّلام مقدارى تربت بردار و آن را با آب باران عجين نما و در آن عسل و زعفران را بريز و سپس معجون بدست آمده را بين شيعيان تقسيم نما تا با آن مريضهاى خود را مداوا كنند .