نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 693
قصد حرم مطهّر حضرت رضا عليه السّلام را كرد ، و به خادمان آن بقعه گفت : مرا امشب در حرم باقى گذاريد و كليدها را بمن دهيد ، آنان پذيرفتند و حرم را بدو سپردند ، گويد : من در حرم رفتم و درب را از پشت بستم و زيارت كردم و بالاى سر امام رفته و مشغول نماز شدم و الى ما شاء الله نماز خواندم و بعد شروع كردم بخواندن قرآن از ابتداى آن ، گويد : صداى صوت قرآن را همچنان كه خود ميخواندم شنيدم ، قراءت قرآن را رها كرده مشغول زيارت شدم و هر گوشه از حرم را گشتم و كسى را نيافتم ، باز در مكانم به قراءت قرآن نشستم و شروع به خواندن كردم از ابتداء قرآن ، باز آن صوت را چنان كه خود ميخواندم شنيدم كه قطع نمىشد ، ساكت شدم و گوش فرا داشتم و ديدم صوت از ناحيهء قبر است ، و آنچه را خوانده بودم مىشنيدم تا به آخر سورهء مريم رسيدم و اين آيه را تلاوت كردم : * ( يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً ) * شنيدم كه آواز قبر چنين نمود كه : يوم نحشر المتّقون * ( إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً ) * ، و يساق المجرمون * ( إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً ) * و چون من قراءت را تمام كردم او نيز ختم كرد ، چون صبح شد به نوقان بازگشتم ، و از قاريان آن سامان پرسيدم اين قراءت ( بصيغهء مجهول ) چگونه است ؟ گفتند : درست است امّا ما آن را نمىشناسيم و
693
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 693