نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 630
8 - و با سند قبل ، از حضرت عبد العظيم بن عبد الله حسنىّ روايت شده است كه گفت : به ابو جعفر امام جواد عليه السّلام عرضكردم : متحيّر ماندهام كه قبر سالار شهيدان ابو عبد الله الحسين عليه السّلام را زيارت كنم ، يا بطوس رفته و قبر پدرت عليه السّلام را زيارت نمايم ، نظر شما چيست ؟ بمن فرمود : اندكى صبر كن و همين جا بايست تا بازگردم ، بعد به اندرون خانه رفت و با چشمى گريان كه اشك بر رخسار مباركش ميريخت بيرون آمد ، و گفت : زوّار قبر ابو عبد الله عليه السّلام بسيارند ، ولى زوّار پدر من عليه السّلام در طوس بسيار اندكند . 9 - محمّد بن موسى بن متوكَّل - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از ابو صلت هروىّ روايت كرد كه گفت : از حضرت رضا عليه السّلام شنيدم ميفرمود : بخدا قسم هيچ يك از ما ائمّه نيست مگر آنكه بقتل ميرسد و شهيد ميگردد ، از او سؤال شد : چه كسى ( شخص ) شما را بقتل ميرساند اى فرزند رسول خدا ؟ فرمود : بدترين خلق خدا در زمان من مرا با خورانيدن زهر ميكشد ، سپس مرا در خانه اى تنگ در شهرى غريب دفن ميكند ، آگاهى ميدهم كه هر كس مرا در غريبيم زيارت كند ، خداوند متعال اجر يك صد هزار شهيد ، و يك صد هزار
630
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 630