responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 568


فرمان دهد كه سر از بدنش جدا كند ، حجّاج بن خيثمه كه در ميان حاضران بود بلند گفت : اى امير در اين كار شتاب منما ! مرا پيش خوان تا از روى خير خواهى تو را نصيحتى كنم ، حسن بن سهل بمأمور گفت : دست نگهدار تا ببينم او چه ميگويد ، آنگاه وى را پيش خواند و گفت : نصيحتت چيست ؟ حجّاج گفت :
آيا خليفه دستور قتل او را داده است ؟ گفت : خير ، گفت : پس به چه مجوز قانونى پسر عموى خليفه را بقتل ميرسانى در حالى كه فرمان كشتن او را براى شما صادر نكرده است ، و تو خود نيز از او نظر خواهى نكرده اى ، سپس گفت :
اى امير حكايت عبد الله بن حسن افطس را بشنو ، و قضيّهء او را كه هارون وى را نزد جعفر بن يحيى برمكى زندانى كرده بود ، و بعد در ايام عيد نوروز بدون اذن هارون او را كشت و سر او را در طبقى بعنوان هداياى نوروز نزد هارون فرستاد ، و زمانى كه هارون فرمان كشتن جعفر را به مسرور كبير داد بدو گفت : اگر جعفر از تو دليل اين كارت را پرسيد بگو اين سزاى كشتن ابن الأفطس است كه بدون فرمان من او را بقتل رسانيدى ! آنگاه حجّاج رو بحسن بن سهل كرده گفت : آيا تو مطمئنّى كه اگر ميان تو و خليفه مسأله اى پيش آيد او كشتن اين مرد -

568

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 568
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست