responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 56


عليهما السّلام فرمود : دو تن مرافعه اى را نزد علىّ بن ابى طالب عليه السّلام بردند ، يكى از آن دو بديگرى شترى را باستثناء سر و پوست فروخته بود ، سپس تصميم گرفت آن را نحر كند ( سر برد ) ، حضرت حكم فرمود كه آن مرد بقدر سر و پوست با او شريك است .
شرح : « يعنى فروشنده پس از فروش ، رأيش بر اين قرار گرفت كه شتر را نحر كند و كرد ، امام فرمود : تنها در پوست و سر آن حيوان با مشترى شريك است و بايد فرض كنيم كه اين شتر نحر شده ، سر و پوستش را جدا كنند و قيمت نمايند و گوشت آن را قيمت نمايند و نسبت ميان دو قيمت را بنا بر چند چندم بدست آورند ، شتر زنده را قيمت كنند و بهمان نسبت سهم هر يك را از قيمت نكشته معيّن سازند اين يك معنى ، و ممكن است دعوا براى اين بوده كه مشترى ميخواسته شتر را نحر كند و بايع كه سر و پوست را نفروخته مانع ميشده و بيع هم لازم بوده ، حضرت فرموده كه شتر از آن مشترى است و مختار است ، و تنها سر و پوستش مربوط به بايع است » .
154 - و بهمين اسناد از آن حضرت روايت كرده كه حسين بن علىّ عليهما السّلام داخل مستراح شد و لقمه اى افتاده بوده آن را به غلامش سپرد و گفت : چون من بيرون آمدم مرا متذكَّر نما ، غلام آن را خورد ، و وقتى امام بيرون شد فرمود : اى غلام آن لقمه كو ؟ غلام گفت : آن را خوردم اى مولاى من ! حضرت فرمود : تو در راه خدا آزادى ، مردى پرسيد : سرور من آيا او را آزاد نمودى ؟ فرمود : آرى از

56

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست